-
شهریار
شنبه 13 اردیبهشت 1393 00:49
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم پدرت گوهر خود تا به رز و سیم فروخت پدر عشق بسوزد که در...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 اسفند 1392 13:07
چه زیبا شب لحظه به لحظه تاریکی را به آغوش می کشد طوری که شک میکنم به وابستگی ، و من باز نگاهم را به تمامی خطهای سفید جاده دوخته ام چه عجیب حکایت می کند ، آغازی وهم آلود از پایانی درد ناک را ، آغازی سفید اما کوتاه وبریده بریده عشقمان را ، کاش قانون اولمان تا همیشه سبقت نگرفتن بود تا عبور نکردن از خطی سفید و ممتد ...
-
من مانده ام و دنیایی حرف ناگفته
یکشنبه 17 آذر 1392 23:41
آن روزها گذشتند ، روزهای پیاپی شور وزندگی ، روزهایی که بوی امید میداد ، لحظه هایی که مرا تا اوج خوشبختی می کشاند آنجا که به ابرها دست میکشیدم و با تلأ لو خورشید زندگی میکردیم و ثانیه ها ی که در دریای نیلوفر قلبم قد می کشید می پیچید وبه بغض ابرها می رسید اما..... حالا من مانده ام و دلتنگی ، من مانده ام ودنیای حرف...
-
love
پنجشنبه 30 آبان 1392 22:56
-
چرا عشق؟؟؟
پنجشنبه 30 آبان 1392 21:07
-
دل نوشته
پنجشنبه 30 آبان 1392 21:01
بنام یگانه بی تکرار دلخوشیم را چگونه ابراز کنم وقتی دل شکسته ام چون شاخه های طوفان خورده پاییز است و حس پرواز بر بال های کبوترانه ام نیست دلخوشیم را چگونه ابراز کنم وقتی در حصاری از تنهایی خاکستری مدام گرفتارم روزگاری هست اعتمادی نیست آه ... عجب فرو ریخته دیواریست دنیا .....
-
پاییز
پنجشنبه 30 آبان 1392 19:05
((من با پاییز پیوند دوستی بسته ام چون ...... معصوم است و معصومانه گریه می کند ) )
-
کتاب دلتنگی
پنجشنبه 30 آبان 1392 18:55
(( کتاب دلتنگی هایم را در طاقچه دلت جا می گذارم تا اگه روزی تقویم زندگی ات خاطرات شیرین گذشته را به یادت انداخت نگاهی به آن افکنده و بدانی از اولین فصل تا آخرین فصل بودنم تنها سوال همیشگی ام این بود که بی پاسخ ماند چرا برای خزان دلم بهاری نیست ..))
-
سقوط
پنجشنبه 30 آبان 1392 18:45
در اوج نا امیدی در نبود بال و پرهایی که رسم پروازند سقوط تکراری است...
-
رؤیاها
پنجشنبه 30 آبان 1392 13:57
همواره در پیوند با رؤیاها باش چرا که با مرگ رؤیاها زندگی چون پرنده ای بال شکسته ای است که یارای پرواز نیست Hold fast to drems for if drems die life is a broken winged bird that can not fily
love
پنجشنبه 30 آبان 1392 13:20
-
گفتی غزل بگو(قیصر امین پور)
پنجشنبه 30 آبان 1392 12:53
گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟ شیرین من ، برای غــــزل شور و حال کو ؟ پر می زند دلم به هوای غـزل ، ولی گیرم هوای پر زدنم هست ، بال کو ؟ گیرم به فــــــــال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو ؟ تقویم چارفصل دلـــــــــم را ورق زدن آن برگـــــهای سبز ِ سرآغاز سال کو ؟ رفتیـم و پرسش دل ما بی جواب ماند...
-
• آواز جغد
سهشنبه 28 آبان 1392 00:12
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه...
-
به دنیا اعتمادی نیست!!!
سهشنبه 5 شهریور 1392 18:35
حیات غفلت رنگین یک دقیقه « حوا » اســـــت زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد مرگ مسؤل قشنگی پر شاپرک است....
-
یادگاری
سهشنبه 5 شهریور 1392 18:10
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند ، رؤیاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد ، هردانه برفی به اشکی نریخته می ماند ؛ سکوت سرشار از سخنان ناگفته ، از حرکات ناکرده است اعتراف به عشق های نهان وشگفتی های بر زبان نیامده در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت « من » و « تو » .....